سفارش تبلیغ
صبا ویژن
درباره وبلاگ


پیوندها
لوگو

آمار وبلاگ
  • بازدید امروز: 7
  • بازدید دیروز: 1
  • کل بازدیدها: 36183



دلبانگ




سلام بچه ها خوبین؟

از اینکه تاخیر طولانی داشتم متاسفم

توی این مدتی که نبودم اتفاق عجیبی برام افتاد.اتفاقی که شاید من رو تغییر داده.

از دور و برم خسته شدم.از این روزگار خسته شدم.من مال اینجا نیستم.من خودم رو گم کردم.دیگه زندگی قشنگی ندارم.

من خیلی تنهام.تنها ی تنها...به خدا شک کردم،به اینکه خدا من رو دوست داره یا نه؟!البته اگه منم جای اون بودم خودم رو دوست نداشتم.ولی با این حال حس می کنم خدا از من متنفره.خدایا ببخشید که این ها رو می نویسم ولی حس می کنم به من آرامش میده آخه من دوستی ندارم که باهاش درد و دل کنم.من تا حالا به کسی حرف دلم رو نزدم برای همین هم بلد نبودم عصر اون روز باهاش حرف بزنم و بهش بگم که دوسش دارم،بهش بگم برای همیشه باهام باشه.حتی باهاش خداحافظی هم نکردم.

من به یه نفر احتیاج دارم،به یه کسی که هم من دوسش داشته باشم هم اون من رو دوست ادشته باشه.به قول معروف به هم عشق بورزیم.

اره،من به کسی احتیاج دارم که دوسش داشته باشم اونم به من اهمیت بده.جنسیتش برام مهم نیست فقط می خوام با من باشه.احساساتم رو بهش بگم،با هم بخندیم و شوخی کنیم،با هم بشینیم و فیلم ببینیم،بریم بیرون،شبا زیر ستاره های آسمون بشینیم و به همدیگه نگاه کنیم.اونقدر قلبمون به هم نزدیک باشه که دیگه نیازی به حرف زدن نباشه.این حرف ها رو جدی میگم.از روی شوخی و خنده نیست.

من نیاز شدیدی به اینجور آدمی پیدا کردم.اصلا،اصلا آدم هم نباشه عیبی نداره فقط مهم اینه که همدیگرو درک کنیم.از همه لحاظ.

دوست دارم اونقدر دوسش داشته باشم که از تمام وجود بغلش کنم آخه من تا حالا کسی رو از تمام وجود بغل نکردم.دوست دارم همه ی انرژی های نهفته ام رو با بغل کردم روش خالی کنم ولی تا حالا کسی پدا نشده که بتونم دوسش داشته باشم.

نه،من دم از عشق نمی زنم چون اصلا نمی دونم این کلمه سه حرفی که بیشتر بچه های هم سن و سال من حرف ازش میزنن چه معنایی داره فقط فقط دوست دارم به کسی که منو دوست داره و این رابطه دوطرفه هست محبت کنم.




موضوع مطلب :


سه شنبه 91 فروردین 8 :: 5:0 عصر :: نویسنده : آناهید



پیچک